خلاصه داستان: ویکتور فن دورت و ویکتوریا دورگلات بنا به ملاحضات مالی و اجتماعی خانوادههایشان میخواهند با هم ازدواج کنند. در هنگام تمرین مراسم عروسی، ویکتور مدام متنی را که باید بگوید فراموش میکند. او به جنگل میرود و در حالی که متنش را با خود تکرار می کند، حلقه را از شاخه درختی که مانند یک دست از زمین بیرون آمده است می گذراند. شاخه در حقیقت دست عروس مردهای است که از خاک بیرون مانده است. ماجراهای ویکتور، سرگردانیش در دنیای مردگان و عشق یک طرفه عروس مرده به او از این جا آغاز میشود.
خلاصه داستان: آنها می توانستند روبات بفرستند. در عوض، Rabbids را می فرستند. به این تیم بعید در یک ماموریت جنون آمیز به مریخ بپیوندید که در آن هیچ چیز طبق برنامه پیش نمی رود
خلاصه داستان: خلاصه داستان:
«رمی» موشی شهرستانی و عاشق آشپزی است که الگوی او «گوستو»، سرآشپز یکی از معروف ترین رستوران های پاریس میباشد. روزی «رمی» از مرگ «گوستو» باخبر می شود و اتفاقی به پاریس می رسد. پس از چندی نیز در رستوران «گوستو» که حالا رونق خود را از دست داده، مخفیانه مشغول به کار آشپزی می شود…
خلاصه داستان: خلاصه داستان:
یک راکون به نام آرجی است که قصد دارد تمام ذخیره ی زمستانی دوستش که یک خرس است را بدزدد. اما حین این کار خرس از خواب بیدار می شود و آرجی که هول شده است باعث می شود که همه ی غذاها از غار که بالای کوه است سقوط کند و نابود شود. آرجی برای زنده ماندن به خرس قول میدهد که تمام آن غذاها را جمع آوری کند و برای خرس بیاورد اما…
خلاصه داستان: خلاصه داستان
هنگامی که یک دختر بدشانس به دنیایی از خوش شانسی و بد شانسی برخورد می کند که قبلا دیده نشده است، او با موجودات جادویی متحد می شود تا نیرویی قدرتمندتر از خود شانس را کشف کند و …
خلاصه داستان: دراکولا، که یک استراحتگاه پیشرفته دور از دنیای انسان ها را اداره می کند، زمانی که پسری مکان تفریحی را کشف می کند و عاشق دختر نوجوان کنت می شود، وارد حالت محافظت بیش از حد می شود.