خلاصه داستان: ویکتور فن دورت و ویکتوریا دورگلات بنا به ملاحضات مالی و اجتماعی خانوادههایشان میخواهند با هم ازدواج کنند. در هنگام تمرین مراسم عروسی، ویکتور مدام متنی را که باید بگوید فراموش میکند. او به جنگل میرود و در حالی که متنش را با خود تکرار می کند، حلقه را از شاخه درختی که مانند یک دست از زمین بیرون آمده است می گذراند. شاخه در حقیقت دست عروس مردهای است که از خاک بیرون مانده است. ماجراهای ویکتور، سرگردانیش در دنیای مردگان و عشق یک طرفه عروس مرده به او از این جا آغاز میشود.
خلاصه داستان: در انیمیشن آنسوی دیوار باغ Over the Garden Wall 2014 دو برادر به نامهای ویرت و گرگ در جنگلی عجیب و غریب گم شده و در حالی که تلاش میکنند از این سرزمین اسرارآمیز خارج شوند، با مردی مرموز و یک پرنده آبی به نام بئاتریس روبرو می شوند که…
خلاصه داستان: بچههایی که چالشهای معمولی برای بچهها دارند، استیل واتر، یک پاندای دانا، همسایه همسایهشان است. استیل واتر از طریق مثال خود به آنها درک عمیق تری از احساسات و همچنین ابزارهایی می دهد که به آنها کمک می کند تا با چالش خود روبرو شوند ...
خلاصه داستان: خلاصه داستان:
«رمی» موشی شهرستانی و عاشق آشپزی است که الگوی او «گوستو»، سرآشپز یکی از معروف ترین رستوران های پاریس میباشد. روزی «رمی» از مرگ «گوستو» باخبر می شود و اتفاقی به پاریس می رسد. پس از چندی نیز در رستوران «گوستو» که حالا رونق خود را از دست داده، مخفیانه مشغول به کار آشپزی می شود…
خلاصه داستان: خلاصه داستان:
در انیمیشن پو و معمای سال نو Pooh’s Super Sleuth Christmas Movie 2007 خواهید دید نزدیک کریسمس است و داربی، بوستر، پوه، ببری و سایر دوستانشان منتظر رسیدن آن هستند. در این میان رو و لومپی زمانی که مشغول بازی در بیرون از خانه هستند، یک کیسه بزرگ قرمز رنگ و یک گوزن شمالی به نام هالی را پیدا میکنند که در یک بیشهزار گرفتار شده است. پوه و دوستانش به زودی متوجه میشوند که این گوزن و کیسه اسباببازی برای بابانوئل است و اگر آنها به موقع آن را به قطب شمال نرسانند، جشن کریسمس به خطر افتاده و…
خلاصه داستان: خلاصه داستان:
یک راکون به نام آرجی است که قصد دارد تمام ذخیره ی زمستانی دوستش که یک خرس است را بدزدد. اما حین این کار خرس از خواب بیدار می شود و آرجی که هول شده است باعث می شود که همه ی غذاها از غار که بالای کوه است سقوط کند و نابود شود. آرجی برای زنده ماندن به خرس قول میدهد که تمام آن غذاها را جمع آوری کند و برای خرس بیاورد اما…
خلاصه داستان: دختر جوانی به نام آشا آرزوی ستاره ای می کند و زمانی که ستاره ای دردسرساز از آسمان پایین می آید تا به او بپیوندد، پاسخی مستقیم تر از آنچه چانه زده بود می گیرد.