خلاصه داستان: لایتینگ مک کوئین ماشین مسابقه ای خوش عکس همیشه برای پیروز شدن مسابقه می دهد.مک کوئین در راه رسیدن به محل مسابقات قهرمانی جام پیستون در کالیفرنیا برای مسابقه دادن با دو رقیب قدیمی خود در جاده 66 شهر رادیاتور اسپرینگ رو به رو می شود. مک کویین با افراد این شهر آشنا می شود و می فهمد زندگی شبیه به سفرست نه مسابقه.
خلاصه داستان: خلاصه داستان:
پس از انتشار فصل اول سریال کارتونی محبوب و پرطرفدار باب اسفنجی در اینجا، امروز به سراغ دومین فصل این انیمیشن رفته ایم. باب اسفنجی در یک فروشگاه تهیه مواد غذایی، همبرگر سرخ کن است و به کار نسبتاً ساده و یکنواخت خود بسیار علاقهمند است. او به گل لاله حساسیت دارد. شخصیت باب اسفنجی با رفتارهای به دور از هرگونه آلایش کودکان کاملاً مطابقت دارد. در محیط کار و زندگی خود با یک اختاپوس که دارای شخصیتی خودخواه است و یک ستاره دریایی به نام پاتریک که عاری از هرگونه هوش و استعداد است ارتباط نزدیک دارد. تفریحات مورد علاقه باب اسفنجی شکار عروس دریایی و حباب بازی است. او در یک آناناس زندگی میکند و…
خلاصه داستان: ویکتور فن دورت و ویکتوریا دورگلات بنا به ملاحضات مالی و اجتماعی خانوادههایشان میخواهند با هم ازدواج کنند. در هنگام تمرین مراسم عروسی، ویکتور مدام متنی را که باید بگوید فراموش میکند. او به جنگل میرود و در حالی که متنش را با خود تکرار می کند، حلقه را از شاخه درختی که مانند یک دست از زمین بیرون آمده است می گذراند. شاخه در حقیقت دست عروس مردهای است که از خاک بیرون مانده است. ماجراهای ویکتور، سرگردانیش در دنیای مردگان و عشق یک طرفه عروس مرده به او از این جا آغاز میشود.
خلاصه داستان: هنگامی که یک مایا بیش از حد مشتاق به طور تصادفی باعث شرمساری ملکه Buzztropolis می شود، او مجبور می شود با تیمی از حشرات نامناسب متحد شود و در بازی های عسل برای فرصتی برای نجات کندوی خود به رقابت بپردازد.
خلاصه داستان: دختری 10 ساله در نقل مکان خانوادهاش به حومه ی شهر، در دنیایی سرگردان می شود که توسط خدایان، جادوگرها، و هیولاها اداره میشود؛ جایی که انسانها به شکل حیوانات در می آیند…
خلاصه داستان: آنها می توانستند روبات بفرستند. در عوض، Rabbids را می فرستند. به این تیم بعید در یک ماموریت جنون آمیز به مریخ بپیوندید که در آن هیچ چیز طبق برنامه پیش نمی رود
خلاصه داستان: خلاصه داستان:
یک راکون به نام آرجی است که قصد دارد تمام ذخیره ی زمستانی دوستش که یک خرس است را بدزدد. اما حین این کار خرس از خواب بیدار می شود و آرجی که هول شده است باعث می شود که همه ی غذاها از غار که بالای کوه است سقوط کند و نابود شود. آرجی برای زنده ماندن به خرس قول میدهد که تمام آن غذاها را جمع آوری کند و برای خرس بیاورد اما…