خلاصه داستان: یک دانش آموز 15 ساله باهوش دبیرستانی به طور غیرمنتظره ای به یک مدرسه شبانه روزی منتقل می شود، جایی که دریچه ای از هیولاها را از بعد دیگری باز می کند.
خلاصه داستان: خانواده ساعت افرادی با قد چهار اینچ هستند که به طور ناشناس در محل سکونت خانواده دیگری زندگی می کنند و وسایل ساده را برای ساختن خانه خود قرض می گیرند. با کشف دختر نوجوانشان آریتی، زندگی ساعت ها تغییر می کند.
خلاصه داستان: مریدا یک شاهزاده خانم است که مهارت های زیادی در تیر اندازی با کمان دارد. روزی او از قلعه فرار می کند تا به دنبال سرنوشت زندگی خود برود. این کار مریدا باعث می شود که هرج و مرج در قلمرو پدرش اتفاق بی افتد. او تمصمیم میگیرد تا با مهارت خودش این مشکل را حل کند... .
خلاصه داستان: ویکتور فن دورت و ویکتوریا دورگلات بنا به ملاحضات مالی و اجتماعی خانوادههایشان میخواهند با هم ازدواج کنند. در هنگام تمرین مراسم عروسی، ویکتور مدام متنی را که باید بگوید فراموش میکند. او به جنگل میرود و در حالی که متنش را با خود تکرار می کند، حلقه را از شاخه درختی که مانند یک دست از زمین بیرون آمده است می گذراند. شاخه در حقیقت دست عروس مردهای است که از خاک بیرون مانده است. ماجراهای ویکتور، سرگردانیش در دنیای مردگان و عشق یک طرفه عروس مرده به او از این جا آغاز میشود.
خلاصه داستان: هنگامی که مایا، یک زنبور کوچولو سرسخت، و بهترین دوستش ویلی، شاهزاده خانم مورچه ای را نجات می دهند، خود را در میانه نبرد حماسی با حشرات می یابند که آنها را به دنیاهای عجیب و غریب جدید می برد و دوستی آنها را تا مرزهایش آزمایش می کند